من و اجی لیسا [5]

اونجایی بودیم که لیسا میخواست بگه😐💔.....چی بگه ...هیچی ....برو خدافز دیگه😐💔وایساااا...شوخی کردم😐💔ادامه پارت قبل = میخواستم بگم که من میخوام برم پیش مامان بابام تو هم میخوای با من بیای؟+...خوب....چی.....خوب....من ..م..ی.ام ..میام _پس ساعت ۵ بیا کافه تا جزئیات سفرو بگم😍_امم.......با .شه+خدافظ_بای بای

رفتم حموم (چقدر حموم میرههههههههه)امدم بیرون و یه چی خوردم و لباس پوشیدم و حرکت کردم (الان رسید کافه)_سلام +سلام _خوبی+ممنون من خوبم تو خوبی_منم خوبه _اول از همه میشه رسمی حرف نزنیم اخه من اینجوری خیلی بده ...اممم ..........+باشه_خوبه پس شروع میکنم+باش_خوب پدر و مادر من خیلی برام زحمت کشیدن یعنی اگه هم نباشن پدر و مادر واقعیم اما من خیلی دوصشون دارم

+امم..اره ..._الان از اینجا میرم فردگاه تا بریم شهر پدر و مادرم☺_باش(داخل کافه غذا خوردن و یکم حرف زدن و کلا باهم خیلی راحت شده بودن و رفتن فرودگاه) _راستی الیسا چرا اینقدر اسم تو شبیه منه+نمیدونم چرا راستی میشه بهت بگم اونی (چه زود راحت شدن با هم)_اره بگو الی منم بهت میگم الی☺+اوکی اونی

دیگه داشتن میرسیدن )_الی بیدار شو الی بیدار شو الیییییی+اونی چی شده نکنه هواپیما سقوط کرده نکنه داریم میمیریم نکنه پدر مادرت میخوان منو بکشن ..._اروم باش الی هیچی نشده رسیدیم هرچی صدات زدم بیدار نشدی مجبور شدم داد بزنم😐💔+اها خوب بیدار شدم بریم

(پیدا شدن و رفتن یکم گشتن شهر رو تا شب شد ) +اونی میشه بریم شهربازی_اره الی جونم بریم +بزن تا بریم (رسیدن شهربازی )_الی بیا سوار تنر هوایی بشیم + باش اما من...خوب اونی ...من یکم میترسم........🥺😢_عیبی نداره الی جونم اگه ترسیدی منو بغل کن😇+باش اونی جونم 😍😍

خوب دیگه رفتن سوار شدن😐💔(تموم.......) کامنت و لایک فراموش نشه لاوی😍من که اینقدر دوصتون دارم کامنت نمیزارید🥺